فهرست مطالب
- میلیاردهای خودساخته
- ۱۰ تکنیک جدید برای یک میلیاردر خودساخته شدن
- اصل اول : میلیاردرها اهداف ساده و مشخص دارند
- اصل دوم : میلیاردرها طرح و برنامه ساده دارند
- اصل سوم : میلیاردرها مواردی که مجبور به تحملشان هستند را محدود میکنند
- اصل چهارم : میلیاردرها کاملاً به مردم اعتماد دارند
- اصل پنجم : میلیاردرها کاملاً خودشان را وقف مردم میکنند
- اصل ششم : میلیاردرها به سیتسمهای ارتباطی وابسته هستند
- اصل هفتم : میلیاردرها توقع دارند اطلاعات مفید را بدون اینکه درخواست کرده باشند در اختیارشان قرار بگیرد
- اصل هشتم : میلیاردرها با قصد و هدف مصرف میکنند
- اصل نهم : میلیاردرها براساس دادهها و روایتهای موجود تصمیم میگیرند
- اصل دهم : میلیاردرها به طور فعال شفاف هستند
میلیاردهای خودساخته
میلیاردرها چیزی دارند که ما نداریم و این هم به این خاطر است که تا به حال آن را یاد نگرفتهایم. من زمان خیلی زیادی را با میلیاردرهای خودساخته گذراندهام. به طور گستردهای روی آنها مطالعه کرده و این اصول مواردی است که من پیدا کردهام: میلیاردرها میلیاردر شدهاند، چون از مجموعهای از دیدگاهها یا اصول منحصر به فردی پیروی کردهاند که به آنها کمک کرده در جایی که دیگران با چالش روبرو بودهاند استقامت و پشتکار به خرج داده و به نتایج مطلوبشان برسند.
میلیاردرهای خودساخته، دنبالهرو هیچکس دیگری نیستند، آنها برای پول کار نمیکنند زیرا عاشق صنعت و کسبوکار هستند. فرد میلیاردر علاقهی زیادی به ریسک دارد اما نه هر ریسکی، او هوشمندانه ریسک میکند. منبع
۱۰ تکنیک جدید برای یک میلیاردر خودساخته شدن
- میلیاردرها اهداف ساده و مشخص دارند
- میلیاردرها طرح و برنامه ساده دارند
- میلیاردرها مواردی که مجبور به تحملشان هستند را محدود میکنند
- میلیاردرها کاملاً به مردم اعتماد دارند
- میلیاردرها کاملاً خودشان را وقف مردم میکنند
- میلیاردرها به سیتسمهای ارتباطی وابسته هستند
- میلیاردرها توقع دارند اطلاعات مفید را بدون اینکه درخواست کرده باشند در اختیارشان قرار بگیرد
- میلیاردرها با قصد و هدف مصرف میکنند
- میلیاردرها براساس دادهها و روایتهای موجود تصمیم میگیرند
- میلیاردرها به طور فعال شفاف هستند
اصل اول : میلیاردرها اهداف ساده و مشخص دارند
میلیاردرها میلیاردر هستند چون وقتی قصد ساخت یک امپراطوری را داشته باشند، کاملاً روی یک هدف خاص تمرکز میکنند. تمام تلاش و انرژی آنها برای دنبال کردن آن هدف کاملاً مشخص اختصاص داده میشود. برای مثال:
- هنری فورد میخواست اتومبیل را در دسترس همه قرار دهد.
- بیل گیتس میخواست کامپیوترهای شخصی را وارد هر خانه در آمریکا کند.
- استیو جابز میخواست قدرت یک کامپیوتر را وارد یک تلفن کرده و استفاده از آن را آسان کند.
وقتی به همهی این اهداف نگاه میکنیم، به نظر بزرگ و با ابهت میآیند، با این حال آنها را میتوان در یک جمله ساده و قابل فهم بیان کرد.
اصل دوم : میلیاردرها طرح و برنامه ساده دارند
میلیاردرها به خاطر داشتن طرحهای با جزئیات دقیق و استادانه شناخته شده نیستند.
هرب کلر، موسس خطوط هوایی ارزان قیمت ساوس وست، از اعداد پیچیده یا رموز فنی مبتکرانه برای راهاندازی این صنعت هوایی استفاده نکرده است. طرح و برنامهی او برای ساوس وست بر پایه این سه اصل بوده:
- پرواز کن و فرود بیا
- سرگرم کردن
- تعهد به پایین بودن هزینهها
این اصول ساده، پایه و اساس سودآورترین خط هوایی در تاریخ صنعت هوانوردی هستند. ساده نگه داشتن امور به تمام کارمندان کمک میکند-نه تنها رهبران اصلی- که روی فعالیتهایی که بیشترین تاثیر را در موفقیت شرکت خواهند داشت تمرکز کنند.
اصل سوم : میلیاردرها مواردی که مجبور به تحملشان هستند را محدود میکنند
میلیاردرها آنچه را که مجبورند تحمل کنند را محدود میکنند-به نظر کمی سنگدلی میآید ولی در واقع هوشمندانه است. میلیاردرها موفقیت را از خواستههایشان کسب نمیکنند؛ آنها موفقیت را از دنیا و به وسیله محدود کردن هر آنچه مجبور به تحملشان هستند بیرون میکشند.
- آنها آدمهایی که نالایق بوده و هیچ کمکی نمیکنند را تحمل نمیکنند.
- آنها فقدان نتایج را تحمل نمیکنند.
- آنها فشارهای اجتماعی را تحمل نمیکنند. آنها خواهان انزوا، خلوت و تلاش زیاد برای ساخت یک چیز واقعاً خوب هستند.
میلیادرها جزو ۱ درصد از مردم هستند که مواردی که ۹۹ درصد دیگر از آنها دوری میکنند را تحمل میکنند و بطور کلی از مواردی که ۹۹ درصد از مردم تحمل میکنند دوری میکنند. آنها به طور مداوم زندگیشان را بهبود میبخشند. آنها هر روز از خودشان این سوال را میپرسند:”در زندگی با چه موانعی روبرو هستم؟ امروز چه کاری میتوانم انجام دهم تا فردای بهتری داشته باشم؟”
میلیاردرها بدون تعلل موانع را شناخته و از سر راه بر میدارند. به همین خاطر است که نتایج بزرگی در دنیا میگیرند.
اصل چهارم : میلیاردرها کاملاً به مردم اعتماد دارند
میلیاردرها فقط تنها وقتی که نیاز داشته باشند به سراغ مردم نمیروند؛ آنها کاملاً و در طول روز به آنها وابسته هستند. از دستیاران شخصی گرفته تا اعضای هیئت مدیره، مشتریان و سرمایهگذاران؛ میلیاردرها روابط حرفهای فوقالعاده ایجاد میکنند، بنابراین وقتی به کسی نیاز داشته باشند میتوانند کاملاً به آنها اعتماد کنند.
این هم دلیل آن: هیچ فردی به تنهایی نمیتواند قدرت و جنبش لازم برای کسب میلیاردها دلار را ایجاد کند. میلیاردرها برای کمک از دیگران درخواست کرده و در مقابل امنیت شغلی و پشتبیانی از آنها را پیشنهاد میدهند، چون به خوبی میدانند که کارآفرینان به تنهایی قادر به انجام هیچ کاری نیستند و همه ما با همدیگر با سرعت بیشتری رو به جلو حرکت خواهیم کرد
اصل پنجم : میلیاردرها کاملاً خودشان را وقف مردم میکنند
به خاطر اعتمادی که به دیگران دارند، میلیاردرها کاملاً خودشان را وقف مردم میکنند؛ این گروه شامل مشتریان، سرمایهگذاران و مخصوصاً کارمندان و تیمهای کاری بسیار نزدیکشان میشود.
این نوع از دلبستگی میتواند خودش را به شکلهای مختلفی نشان دهد-برخی از میلیاردرها به ساخت محصولات عالی دلبسته هستند، برخی به گسترش موفقیت و ثروت در جهان دلبسته هستند. امّا همه اینها در نهایت درباره مردم است.
- بیل گیتس در اوایل در شغلش به خاطر خوی خشنش میترسید، امّا به مرور یاد گرفت که مربی قدرتمند و با ارزشی برای رهبران رده بالای مایکروسافت باشد.
- وارن بافت یکی از بزرگترین امپراطوریهای کسب و کار و ثروت در تاریخ را ایجاد کرد، امّا تنها بعد از اینکه متوجه نیاز به تربیت رهبران خوب را تشخیص داد و آنها را نزدیک خود نگه داشت به این موفقیتها رسید.
اصل ششم : میلیاردرها به سیتسمهای ارتباطی وابسته هستند
هر کسی میداند که برای موفقیت یک کسب و کار، داشتن ارتباطات واضح و مشخص یک ضرورت است. امّا در طول سالها، شانس این را داشتم که با تعدادی از کارآفرینان موفق دیدار کنم و بیشتر آنها یک ویژگی شگفتآور را با من به اشتراک گذاشتند: آنها در برقراری ارتباط مشکل داشتند. در واقع، میلیاردرها، کارآفرینان کاملاً موفق، مشکلات بزرگی داشتند.
امّا در نهایت موفق میشوند، چون تنها به سیستمهای ارتباطی وابسته هستند، نه مهارتهای ارتباطیشان. همه میلیاردرها راهی برای پیگیری پیشرفتشان ایجاد میکنند، نتایج را میسنجند و عملکردشان را بهبود میبخشند.
اصل هفتم : میلیاردرها توقع دارند اطلاعات مفید را بدون اینکه درخواست کرده باشند در اختیارشان قرار بگیرد
آنها منتظر نمیمانند تا با کسی ارتباط برقرار کنند. آنها به دنبال اطلاعاتی که نیاز دارند نمیروند، ساعتها برای پاسخهایشان تحقیق نمیکنند. میلیاردرها انتظار دارند اطلاعات به صورت آماده، مختصر و به طور مستقیم و بدون اینکه درخواستی کرده باشند به آنها تحویل داده شود. این چیزی است که آنها از تیمهایشان میخواهند.
میلیاردرها خودشان را با اطلاعات بیاهمیت و بیربط غرق نمیکنند؛ آنها دقیقاً میدانند چه چیزی را و چه وقت ببینند. افرادی که مسئول ایجاد شتاب در دنیای میلیاردرها هستند این اطلاعات را بدون اینکه هیچ درخواستی از آنها بشود به دست میآورند. آنها به طور فعال اطلاعات کلیدی را به سطوح بالاتر ارسال میکنند، جایی که میلیاردرها دقیقاً میدانند روی چه چیزی زمان و انرژیشان را سرمایهگذاری کنند.
اصل هشتم : میلیاردرها با قصد و هدف مصرف میکنند
میلیاردرها به طرز باورنکردنی منابع در دسترسشان را با قصد و هدف مشخصی مصرف میکنند و هیچ منبعی را بیش از اطلاعات از روی فکر مصرف نمیکنند. معمولاً اطلاعاتی که نیاز دارند وابسته به یک نتیجه یا تصمیم بسیار خاص است. اگر نیاز نباشد، میلیاردرها تمایل به نادیده گرفتن اطلاعات خواهند داشت. اگر اطلاعات باعث نشود که رو به جلو و جایی که میخواهید حرکت کنید، مانع رشد و پیشرفت شما خواهد شد. میلیاردرها این را میدانند و شما هم باید بدانید.
اصل نهم : میلیاردرها براساس دادهها و روایتهای موجود تصمیم میگیرند
میلیاردرها قمار نمیکنند؛ آنها براساس ترکیبی از دادهها و روایتهای موجود تصمیم میگیرند. چرا؟ چون ارزش دیدگاه دوگانه را میدانند-یکی ریشه در اعداد است و دیگری ریشه در مردم.
اگر فقط به دادهها اکتفا کنند، بعداً یک اشتباه کوچک-یک عدد سرهم بندی شده، یک داده مشخص که به نادرستی ثبت شده-میتواند به طرز چشمگیری توانایی گرفتن تصمیمات درست را مختل کند. اگر تنها به روایت مردم اکتفا کنند، استدلال آنها تنها ذهنی و براساس عامه مردم یا احساسات خواهد بود و تصمیماتی که میگیرند بدون هیچ هدف عینی پشتیبانی کنندهای خواهد بود. تنها با تجزیه و تحلیل دادهها و داشتن گفتگوی عمیق با افراد مناسب است که میلیاردرها میتوانند دیدگاه واضحی برای گرفتن تصمیمات با کیفیت به دست آورند.
اصل دهم : میلیاردرها به طور فعال شفاف هستند
خیلی از افراد به شفاف بودن به عنوان یک تمایل برای پاسخ دادن به سوالات فکر میکنند. امّا چیزی که میلیاردرها را از سایر افراد جدا میکند توانایی آنها در شفاف بودنشان به طور فعالانه است.
میلیاردرها به طور فعال با قصد و هدف ارتباط برقرار میکند تا از هر گونه سوء تفاهم جلوگیری کرده و هر نوع تعللی را در سازمانشان حذف کنند. آنها میدانند که اهداف مبهم و یک قصد نامشخص میتواند باعث توقف شتاب پیشرفت سازمان شود، پس هیچ وقت منظر دیگران نمیمانند تا با سوال به آنها نزدیک شوند. آنها اهمیت حضور فعالانه و به اشتراکگذاشتن اطلاعات با مردمی که دوروبرشان است را به خوبی میدانند.
به طور فعال شفاف بودن یک ضرورت است، چون به ما این اطمینان را میبخشد که تیمها نتایج را به خوبی درک کرده و در مسیر درست میمانند. همچنین با حذف هر چیز جزئی که مانع پیشرفت است، باعث افزایش اعتماد به نفس در رهبران سازمان میشود. فقدا شفافیت تنها باعث افزایش فشار و اختلال برای میلیاردرها شده و کسب نتایج دلخواه را برایشان بسیار سخت میکند.
مهم نیست که چه تجربهای دارید یا اندازهی کسب و کارتان چیست، اصول میلیاردرهای خودساخته شامل درسهایی است که همه کارآفرینان میتوانند برای راهاندازی و رشد کسب و کارشان به کار گیرند.