جذب ثروت یا راز ثروت چیست؟ چگونه با قوانین ثروتمندی میتوانیم پول و ثروت را به خود جذب کنیم؟روانشناسی ثروت چیست؟ روشهای جذب پول و ثروت چگونه امکان پذیر میباشد؟ ابتدا می خواهم قدرت تفکر را درک کنید. ترس یک شبه،موی انسان را سفید کرده است.
به یک زندانی محکوم به مرگ گفته شد که اگر به یک آزمایش رضایت بدهد و از آن جان سالم به در برد،آزاد خواهد شد.زندانی راضی شد.هدف این آزمایش اندازه گیری نهایت میزان خونی بود که انسان با از دست دادن آن زنده می ماند. قرار شد خونی از یک بریدگی در پای زندانی بچکد. بریدگی بسیار کوچکی روی پای او ایجاد کردند که عملآ خون زیادی از آن بیرون نیامد.اتاق را تاریک کردند و منبع آبی را در اتاق گذاشتند که چکه می کرد.
قانون جذب پول یکی دیگر از قوانین بسیار مهم و کاربردی در کائنات است. از قانون جذب ثروت برای جذب پول و ثروت استفاده می شود. بسیاری از دوستان با من تماس می گیرند یا در مشاوره ها از من میپرسند که چطور میتوانیم با استفاده از قانون جذب ثروت پول و ثروت فراوانی را وارد زندگیمان کنیم. منبع
زندانی فکر می کرد که صدای چکیدن قطراتی که می شنود،از پای او است. صبح روز بعد زندانی از ترس مرده بود. مثال فوق کمی قدرت تمرکز را برای شما روشن تر کرده و درک شما را از آن کاملتر می کند.از طریق قدرت فکری متمرکز می توانید خود را آنگونه که می خواهید تغییر دهید. با تمرکز می توان کارایی و قدرت خود را فزایش داد.
فهرست مطالب
- اهمیت کنترل
- درک قدرت تفکر
- جلب حسن نیت و اعتماد مردم
- افکار سازنده، کالبد زندگی
- جذب تمام خوبیها بدون تلاش زیاد
- تمرین سکوت عاقلانه
- افکارهایی که باید همیشه در ذهن داشته باشیم
- تمرکز بر شجاعت حیاتی ترین عنصر موفقیت
- نتایج فقدان شجاعت
- پیروزی فرد شجاع در همه چیز
- شجاعت چیست؟!
- پرهیز از معاشرت با افراد ترسو
- از تنها چیزی که باید ترسید،ترس است
- هرگز نگذارید دیگری حد توانایی شما را تعیین کند
- باور کردن اینکه هیچ چیز غیر ممکن وجود ندارد
- نتایج تحت تأثیر نادرست دیگران قرار گرفتن
- از بین رفتن نیروی مخالف و زیانمند
- باور،طلب و استفاده از آن
- غلبه بر افسردگی و یأس
- فقر و ثروت
- اولین گام به سوی کسب ثروت
- ثروت،نتیجه تلاش فراوان نیست
- فقط از طریق پس انداز در آمد،نمی توان ثروتمند شد
- نتایج زیان ولخرجی در امور زندگی
- روش انسان موفق
- جذب ثروت
اهمیت کنترل
انواع افکار مثبت و منفی شما را احاطه کرده است و مطمئنآاگر در خود نهش روانی مثبتی ایجاد نکنید،بعضی از این افکار منفی را جذب می کنید. با بررسی رفتارهای مضر از قبیل اضطراب،نگرانی،ناامیدی،دلسردی و غیره که نتیجه افکار کنترل نشده است، به اهمیت کنترل پی می برید. وضیت کنونی شما نتیجه طرز فکر شماست. هنگامی که در خیابان قدم می زنم و به چهره افراد مختلف نگاه می کنم،می توانم بگویم چگونه زندگی را سپری کرده اند. چهره ی آنها همه چیز را نشان می دهد. هنگام نگاه به چهره این افراد،ناخو د آ گاه این فکر به ذهنم خطور می کند که چقدر عمر خود را هدر داده اند.
درک قدرت تفکر
درک قدرت تفکر،توانایی هایی در شما ایجاد می کند که هرگز در خواب هم نمی توانستید ببینید. هرگز فراموش نکنید افکار شما سازنده ی محیط و دوستی های شماست و با تغییر افکار شما محیط و دوستان شما نیز تغییر می کنند.آیا این درسی عملی برای آموختن نیست؟ افکار خوب، سازنده و افکار بد مخرب هستند. تمایل به درستکاری نیروی عظیمی به همراه دارد. ازشما می خواهم که کاملآ اهمیت افکار خود را درک کنید و شیوه ارزش دادن آنها را فرا بگیرید. بفهمید که افکار شما از طریق مجراهایی نامرئی به شما رسیده و بر شما تاثیر می گذارند.
جلب حسن نیت و اعتماد مردم
اگر در ذهن خود افکاری متعالی بپرورید، با اشخاصی با استعداد های ذهنی مشابه ارتباط برقرار می کنید و می توانید به خود کمک کنید.اگر افکار شما نیرنگ آمیز باشد،سر و کار شما با افرادی خواهد بود که سعی در فریب شما دارند.اگر افکار شما از نوع افکار درست باشد،به اطرافیان خود حس اطمینان القاء خواهید کرد. با جلب حسن نیت سایرین،اعتماد به نفس و قدرت شما افزایش می یابد.به زودی به ارزش فوق العاده افکار خود پی می برید و در می یابید که حتی در شرایط بسیار دشوار هم می توان خونسردی خویش را حفظ کرد.افکار درست و حسن نیت،شما را با افرادی که در دنیا به جایی رسیده اند،هماهنگ می کند.این افراد در مواقع لزوم مانند بسیاری از مردم به شما کمک خواهند کرد. اکنون می دانید که چرا تمرکز افکار در مسیر درست تا این حد مهم است. بسیار ضروری است که مردم به شما اعتماد داشته باشند. هنگامی که دو نفر برای بار اول با هم برخورد می کنند،فرصت بررسی و تحقیق در مورد همدیگر را ندارند و یکدیگر را طبق غریزه(که اغلب قابل اعتماد است)میپذیرند.
افکار سازنده، کالبد زندگی
شخصی را می بینید و رفتار او شما را مشکوک می کند.احتمالآ علت آن را نمی توانید توضیح دهید،اما چیزی به شما میگوید:«با این شخص معاشرت و معامله نکن،زیرا در این صورت پشیمان می شوی.» اعمال،زاده افکار هستند،پس مراقب افکار خود باشید.افکار شما قالب کالبد زندگی شما را می سازند. همیشه نیروی معنوی در اختیار افکار شماست و هنگامی که شایستگی آن را پیدا کنید، بدون تلاش زیاد تمام خوبیها را جذب می کنید.
جذب تمام خوبیها بدون تلاش زیاد
اشعه های خورشید بر باغچه ها می تابد، ولی می توانیم درختانی بکاریم که مانع رسیدن نور به زمین شوند.نیروهایی نامرئی آماده کمک به شما هستند،به شرط اینکه با افکارو اعمال خود مانع آنها نشویم.این نیروها در سکوت عمل می کند.
«هر چه کنی کشت،همان بروید.»
شما در نیروهایی تمرکز کرده اید که اگر پرورش یابند سعادتی ورای تصور به ارمغان می آورند.اغلب افراد با عجله از میان وقایع زندگی عبور می کنند و عملآ هر چه را می یابند بیرون می اندازند.با تمرکز می توان زندگی خود را متحول کرد و دستاوردهای بسیار بیشتری بدون تلاش زیاد کسب کرد.به دقت در وجود خود بنگرید و عظیم ترین دستگاهی را که تا کنون ساخته شده کشف کنید.
تمرین سکوت عاقلانه
به منظور عاقلانه صحبت کردن باید دست کم قسمتی از تمرکز نیروها ی استعدادها را صرف موضوع مورد نظر کنید.در هنگام صحبت کردن،در نیروهای متمرکز ذهن تداخل ایجاد می شود زیرا صحبت کردن توجه را به بیرون معطوف می کند و بنابراین نمیتوان میزان تمرکز در این هنگام را با سکوت عمیق حاکم بر ذهن نا خود آگاه که افکار عمیق و نیروهای خاموش با توان بالا در آن نمو می کنند،مقایسه کرد.لازم است پیش از گفتار معقول،سکوت کنید.انسان واقعآ هوشیار و با ثبات که ذر شرایط دشوار قادر است عاقلانه صحبت کند،کسی است که در سکوت تمرین کرده است.اکثر افراد،سکوت را نمی شناسند و گمان می کنند سکوت کردن راحت است،اما چنین نیست. در سکوت واقعی به اصل درونی متصل می شویم و نیروها،آرام می شوند.دلیل این آرامش آن است که این نیروها در حالتی قدرتمند یا فراتر از محدوده ارتعاشاتی هستند که گوش خارجی ما آنها را بشنوند. کسی که آرزو دارد بالاتر از افراد معمولی شود،باید راه هایی درونی به سوی اصل مطلق و قادر مطلق یعنی خداوند متعال برای خود بگشاید. می توان این کار را از طریق تمرین تمرکز، فکر مداوم و هوشمندانه انجام داد.
افکارهایی که باید همیشه در ذهن داشته باشیم
این افکار را همیشه در ذهن داشته باشید:۱)در سکوت به خود برترم اجازه می دهم کنترل کامل بر من داشته باشد.۲)با خود برترم صادق خواهم بود.۳)نسبت به درک خود از درستی، وفادار خواهم ماند.۴) می دانم به نفع من است که به اهداف مهم خود وفادار بمانم.۵)از خود تقاضای یاری می کنم تا بتوانم به خاطر خود و دیگران عاقلانه عمل کنم.
تمرکز بر شجاعت حیاتی ترین عنصر موفقیت
شجاعت به منزله ستون مهره های انسان است.انسان شجاع،ثابت قدم است و آنچه را باور دارد بیان و به آن عمل میکند.انسان شجاع دارای اعتماد به نفس است.همه خصیصه های اخلاقی و نیروهای ذهنی را که سازنده انسانی نیرومند است به خود جذب می کند در حالی که انسان فاقد شجاعت،همه خصیصه های انسان ضعیف از قبیل دودلی،تردید،شک و عدم تعادل در هدف را به سوی خود جذب می کند.پس می توان به ارزش تمرکز بر شجاعت پی برد.تمرکز بر شجاعت،حیاتی ترین عنصر موفقیت است.
نتایج فقدان شجاعت
فقدان شجاعت باعث ایجاد مشکلات مالی،روحی و اخلاقی می شود.هنگام وقوع مشکلی جدید،مرد یا زن فاقد شجاعت به جای این که آن مشکل را قابل حل بداند،دنبال دلایل انجام نشدن و حل نشدن آن می رود و طبیعی است که شکست پیامد تقریبآ اجتناب ناپذیری می باشد.این موضوع در خور غور و بررسی است.به تمام چیزهایی که در محدوده اختیار شما قرار دارد به عنوان امری ممکن و نه فقط محتمل نگاه کنید.خواهید دید که بسیار موفق تر خواهید شد.چون هنگامی که چیزی را غیر ممکن فرض می کنید،تمام عناصری را که به شکست کمک می کنند به سوی خود جذب می کنید.نداشتن شجاعت،اعتماد به نفس شما را نابود می کند،همچنین آن نهش روانی ثابت و نیرومند که برای موفقیت بسیار مهم است را نیز از بین می برد.کسی که فاقد شجاعت است نا خود آگاه تمام عوامل تحقیر آمیز،ضغیف کننده،یأس آور و ویران کننده را به سوی خود جذب می کند.در نتیجه وقتی نمی تواند چیزهایی را که بطور ضعیفی آرزو می کند حفظ کند،از بخت بد خود گله می کند.
پیروزی فرد شجاع در همه چیز
ابتدا باید شجاعت داشته باشیم که چیزی را قویآ بخواهیم.اگر می خواهیم آرزویی را برآوریم،باید با تمام نیروهای ذهنی از آن پشتیبانی کنیم.چنین خواستنی از نیروی تسلط کافی برای تغیر تمام شرایط نامطلوب برخوردار است.فرد شجاع چه در میدان جنگ و چه در زندگی تجاری پیروز است.
شجاعت چیست؟!
شجاعت،اراده برای عمل است.شجاع بودن به همان اندازه انرژی نیاز دارد که ترسو بودن نیاز دارد.مسئله فقط آموزش درست با روشی درست است.شجاعت،نیروهای ذهنی را روی کاری که در دست داریم متمرکز می کند.سپس این نیروهارا اندیشمندانه،مداوم و با تأمل هدایت می کند و در عین حال تمام نیروهای موفقیت را به سوی هدف مورد نظر سوق می دهد.از سوی دیگر ترسو بودن نیروهای ذهنی و روحیه را از بین می برد و از این راه موجبات شکست را فراهم می کند.
پرهیز از معاشرت با افراد ترسو
از آنجا که ما خود شجاعت را ایجاد می کنیم،باید از معاشرت با افراد ترسو بپرهیزیم.تشخیص این افراد آسان است،زیرا به دلیل ترس،عادت به جذب مشکلات جدید دارند.فرد شجاع از هیچ چیز نمی ترسد.
از تنها چیزی که باید ترسید،ترس است
امروز را با این فکر که دلیلی برای ترس ندارید،آغاز کنید.اگر افکار ناشی از ترس به فکر شما آمد،مانند یک افعی مهلک آنها را از خود دور کنید.عادت کنیدکه هرگز به هیچ چیز نامطلوب برای خود و در مورد مقابله با مشکلات جدید یا قدیمی همیشه فکر کنید: «من شجاع هستم» هرگاه تردیدی به آستانه ذهن شما رسید،آن را دور کنید. فراموش نکنید شما حاکم بر ذهن خود هستید و می توانید افکار خود را کنترل کنید.عقیده خوبی وجود دارد که اغلب تأیید می کند: «من شجاعت دارم زیرا شایسته آن هستم،به آن نیاز دارم،آن را استفاده می کنم و در نهایت به این دلیل که من از سستی و ضعفی که حاصل ترسویی است پرهیز می کنم.» هیچ توجهی برای فقدان شجاعت وجو د ندارد.مضرات حاصل از عدم شجاعت که تقریبآبطور حتم شما را از پا در می آورند،به مراتب بیش از منافع شجاعت برای غلبه بر مشکلات است.در این صورت حق با فیلسوفی است که گفته است: «از تنها چیزی که باید ترسید،ترس است.»
هرگز نگذارید دیگری حد توانایی شما را تعیین کند
هرگز اجازه ندهید نظر شخص دیگری شما را تحت تأثیر قرار دهد.کسی نمی تواند به شما بگوید قادر به انجام چه کارهایی هستید و نمی داند که شما با نیروهای خود چه کارهایی می توانید انجام دهید.واقعیت این است که تاوقتی خود را محک نزنید،نمی دانید قادر به انجام چه کارهایی هستید.پس چگونه ممکن است فرد دیگری بداند؟!هرگزنگذارید دیگری حد توانایی شما را تعیین کند.
باور کردن اینکه هیچ چیز غیر ممکن وجود ندارد
تقریبآ تمام موفقیت های شگفت انگیز پس از این که کاملآ غیر ممکن نشان داده بودند،صورت گرفته اند.زمانی که این قانون را درک کنیم،همه چیز ممکن می شود.اگر چیزی غیر ممکن باشد،نمی توانیم آن را تصور کنیم.
نتایج تحت تأثیر نادرست دیگران قرار گرفتن
درست لحظه ای که اجازه دهید کسی شما را بر خلاف آنچه درست می دانید تحت تأثیر قرار دهد،اعتماد به نفسی که شجاعت را به شما القاء می کند و تمام نیروهایی که شجاعت ایجاد می کند را از دست می دهید.در لحظه ای که در برنامه خود تغییر جهت می دهید،شروع به اجرای فکر دیگری می کنید و نه فکر خودتان.شما هدایت شونده اید نه هدایت کننده.از شجاعت و تصمیم ذهن خود دست می کشید و از این رو نیروهایی را که برای حفظ و انجام کار خود نیاز دارید،نخوهید داشت.درعوض اتکا به خویش،ترسو خواهید شد و شکست را میهمان خود می کنید. موقعی که به خود اجازه می دهید تا تحت تأثیر برنامه فرد دیگری قرار بگیرید،نمی توانید آنگونه که باید قضاوت کنید.زیرا با تأثیر پذیرفتن از فرد دیگر به خود اجازه داده ایدتا از شجاعت و عزم خود محروم شویدو شما در عوض،چیزی از شجاعت و عزم او دریافت نمی کنید.در نتیجه در همان وضعیتی قرار می گیرید که همه اموال خود را به شخصی بدهید،بدون اینکه از شما قدردانی کند.
از بین رفتن نیروی مخالف و زیانمند
درست روی معکوس ترس،نیاز،تهیدستی،بیماری و غیره تمرکز کنید.هرگز به تواناییخود تردید نکنید.شما در صورت استفاده،از توانایی فراوانی برخوردار هستید.بسیاری از افراد شکست می خورند،چون در توانایی خود تردید دارند.به جای ایجاد نیروهای ذهنی قوی که بسیار برای آنها سودمند است،ترس،آنها را نابود می کند.ترس انرژی را فلج می کند و مانع جذب نیروهایی میشود که شروع موفقیت را رقم می زنند. ترس،بدترین دشمن ماست.کمتر کسی واقعآ می داند که می تواند موفقیت بسیاری کسب کند.مردم خواهان نهایت نیروهای خود هستند اما افسوس که بر حسب تصادف فردی را می توانیم بیابیم که از توانایی های هنگفت وجود خویش آگاه است.وقتی با تمام ذهن و دل و جان خود باور می کنید که می توانید کاری را انجام دهید،به این وسیله شجاعت دائمی و مطمئن را در خود به وجود می آورید.در مسیر موفقیت احتمالآ برخورد با موانع کوچک و بزرگ وجود دارد ولی فقط با شجاعت راسخ می توانید بر آنها غلبه کنید.شجاعت نیرومند،نیروی مخالف و زیانمند را با فراخوانی نیروهای غالب بر آنها که قوی تر و در خدمت شما هستند از بین می برد.
باور،طلب و استفاده از آن
کافی است بخواهید تا شجاعت از آن شما شود.تنها کاری که باید انجام دهید باور،طلب و استفاده از آن است.برای موفقیت در تجارت،موفقیت را باور کنید.ادعا کنید وبرای محقق کردن آن تلاش کنید.مشکلات در برابر افراد شجاع آب می شوند.یک مرد شجاع می تواند با روحیه خود یک لشکر را خواه نظامی یا صنعتی شکست دهد.زیرا شجاعت مانند ترس،مسری است.انسان شجاع از پس امتحانات زندگی برمی آید،موفقیت را تحت کنترل دارد،درست قضاوت می کند،حضور مؤثر و شخصیتی نیرومند را در خود پرورش می دهد و اغلب مشاور جامعه ای می شود که به آن خدمت می کند.
غلبه بر افسردگی و یأس
چگونه می توان بر افسردگی و یأس غلبه کرد.این دو حالت مضر است وشما را غصه دار می کند.این دو حالت هایی هستند که با تمرکز دقیقتر بر خود برتر به سرعت مغلوب می شوند.برای اینکه به این ترتیب ارتباط خود با جریان نیروهای مضر را قطع می کنید.همچنین می توانید این حالت ها را با انتخاب و تمرکز بر موضوعی خوشایند،از خود برانید.از طریق قدرت اراده و کنترل فکر به هر چیز که بخواهیم می توانیم برسیم.این نیروی شگفت آور بطور ذاتی در همه ما وجود دارد و هرگز جز جهل،دلیل کافی دیگری برای ترس وجود ندارد.هر بدی که به ما می رسد،حاصل جهل است و هر فرد برخوردار از قدرت تفکر،قدرت غلبه بر جهل و بدی را دارد.درد و رنج ناشی از اشتباه،درسی تجربی است وهدف رنج،آگاهی دادن درباره جهل ما است.افسردگی دال بر این است که قوه های فکری ما بطور نادرست ترکیب می شوند و از این رو جریان ها نیروی اشتباهی را جذب می کنند.آنچه باید انجام دهیم،تمرین دادن اراده و تمرکز بر موضوعات شاد است.من فقط به موضوعاتی می اندیشم که لایق خود برتر من و قدرت های آن باشد.
فقر و ثروت
هیچ فردی از ابتدا محکوم به فقر نبوده است.وقتی ثروت تحت شرایط مناسب به دست آید زندگی را وسعت می بخشد.از هر چیز می توان هم استفاده خوب و هم استفاده بد کرد.نیروهای ذهنی نیز مانند ثروت می توانند هم در جهت خوب و هم در جهت بد هدایت شوند.با کمی استراحت می توانیم تجدید قوا کنیم.استراحت بیش از حد انسان را بسوی تنبلی،حماقت و آرزوهای خیال پردازانه سوق می دهد.اگر ثروت خود را نا عادلانه از دیگران به دست بیاورید،از نیروهای خود استفاده نا به جا کرده اید.ولی اگر ثروت شما از منابع درست به دست آید،خوشبخت می شوید.از طریق ثروت می توانیم کاری کنیم که باعث ترقی خودمان و دیگران شویم.
اولین گام به سوی کسب ثروت
کسب ثروت هدف افراد زیادی است و بنابراین موجب تلاش و فعالیت آنها می شود.ثروت را برای این می خواهند تا طوری لباس بپوشند و زندگی کنند که باعث جذب دوستان زیادی شوند.بدون دوست برای اطرافیان خود آنقدر ویژه نخواهند بود.حقیقت این است که هر قدر خود و اطراف خود را جذاب تر کنیم،تأثیر الهام بخش تری خواهیم داشت.احاطه شدن با شرایط ناخوشایند و نامطلوب،به فکر درست راه پیدا نمی کند.بنابراین اولین گام به سوی کسب ثروت این است که اطراف خود را با تأثیرات مفید احاطه کنید.محیط رشد دهنده ای برای خود بخواهید،خود را در آن قرار داده و تحت تأثیر آن شکل بگیرید.
ثروت،نتیجه تلاش فراوان نیست
اغلب مردان بزرگ همه اعصار،نسبتآ ثروتمند بوده اند.آنها یا آن را به ارث برده و یا به دست آورده اند.بدون پول نمی توانستند موفق شوند.کسی که در شرایط سخت فیزیکی مشغول کار است،غیر ممکن است ایده آل های بالای کسی را داشته باشد که در رفاه نسبی است.ثروت معمولآ ثمره موفقیت است،ولی در مجموع نتیجه تلاش فراوان نیست.هزاران نفر که سخت می کوشند،هرگز ثروت نمی شوند.دیگران با تلاش بسیار کمتر ثروت بسیاری کسب می کنند.دیدن توانایی ها و امکانات پیش رو،گام دیگری به سوی کسب ثروت است.یک مرد می تواند تا آخرین حد توان کوشا باشد.ولی اگر از نیروهای ذهنی خود استفاده نکند،فقط کارگری است تحت فرمان مردی که از نیروهای ذهنی خود در جهت سود و منفعت خود استفاده می کند.
فقط از طریق پس انداز در آمد،نمی توان ثروتمند شد
هیچ کس نمی تواند در مدت عمر معمولی و فقط از طریق پس انداز در آمد خود،ثروتمند شود.عده بسیاری در تمام عمر خود در نهایت صرفه جویی عمل می کنند ولی اینگونه نشاط و انرژی خود را هدر می دهند.مثلآ مردی را می شناسم که پیاده سرکار می رفت.یک ساعت طول می کشید به محل کار خود برسد و یک ساعت هم صرف بازگشت از محل کار به خانه می شد.میتوانست با ماشین این مسیر را طی بیست دقیقه طی کند.او هر روز ده سنت پس انداز می کرد،ولی یک ساعت و نیم را هدر می داد.سرمایه گذاری چندان سودبخشی نبود،جز اینکه زمان صرف شده برای ورزش پیاده روی برای سلامتی او فایده فراوانی داشت.اگر همین میزان زمان را صرف تمرکز در جهت تلاش برای غلبه برمحیط کار ناخوشایندمی کرد،می توانست خود را در مسیر خوشبختی قرار دهد.
نتایج زیان ولخرجی در امور زندگی
یکی از بزرگترین اشتباهات بسیاری از افراد نسل حاضر این است که با افرادی معاشرت می کنند که نمی توانند توانایی های آنها را آشکار کنند یا باعث رشد آن شوند.وقتی جنبه اجتماعی زندگی بیش از حد یک جانبه رشد می کند و اغلب نیز چنین است و تفریح و سرگرمی،انگیزه اصلی زندگی شخص می شود،فرد به جای صرفه جویی عادت به ولخرجی پیدا می کندو به هدر دادن منابع جسمی،ذهنی،روحی و معنوی به جای حفظ آنها عادت می کند.در نتیجه این شخص انگیزه درستی ندارد و قدرت ها و نیروهای خدادادی او رشد نکرده باقی می ماند و در نتیجه در تمام روابط بالاتر زندگی،قضاوت ضعیفی خواهد داشت.ذر اموال و دارایی همیشه ضعیفترین است.اغلب مانند انگل وابسته است و اگر موقعیت استقلال و تولید داشته باشد،بیشتر مصرف کننده خواهد بود و تولید ضعیفی خواهد داشت.ظاهرآ قسمتی جدایی ناپذیر از زندگی غم انگیز این افراد است که قبل از درک نیروها و قوانین سازنده زندگی باید اینگونه دردناک درس بگیرند عده اندکی از اشتباه دیگران درس می گیرند.بیشتر افراد بایدخود تجربه کنند و دانشی را که از این طریق به دست می آورند،در زندگی خود صرف بازسازی کنند.
روش انسان موفق
هر شخصی که تا کنون به جایی رسیده هرگز برای مدت طولانی کارهای جزئی نکرده است.فرد موفق وقت خود را برای فکر کردن نیاز دارد.او وظایف خود را مانند روز گذشته انجام نمی دهد،بلکه در اثر تلاش متمرکز و سنجیده،دائم در تلاش برای بهبود روش های خویش است.
جذب ثروت
روزی در یک سخنرانی درباره خوشبختی شرکت کرده بودم.می دانستم سخنران عملآ برای ده سال ورشکست بوده است.می خواستم بدانم چه چیزی برای گفتن دارد.او بسیار خوب صحبت می کرد.بدون شک عده ای از حضار از صحبت های او استفاده کردند،ولی خود او از آنچه یاد می داد سودی نبرده بود.من،خود را معرفی کردم و از او پرسیدم:آیا به اصولی که از آنها صحبت می کند،معتقد است؟اوتأیید کرد.از او پرسیدم: این اصول باعث خوشبختی او شده اند؟در پاسخ گفت:نه کاملآ.علت را از او پرسیدم.جواب داد که فکر می کند که تقدیر او این است که خوشبختی را تجربه نکند.او با اعمال و اعتقادات خود تنگدستی را جذب می کرد.او متوجه نبود که افکار و محیط او تأثیر نا مطلوبی بر او می گذارند.به او گفتم:نیروی حرکت و قدرت های عظیم فکر درباره ثروت،باعث جذب ثروت می شود.ذر نتیجه اگر آرزوی ثروتمند شدن دارید،باید نیروهایی را جذب کنید که به شما در کسب آن کمک کنند.افکار شما شرایط مشابه را جذب می کند.اگر به تهیدستی فکر کنید آن را جذب می کنید.اگر تصمیم بگیرید که در آینده ثروتمند شوید، این فکر را به تمام نیروهای ذهنی خود تلقین می کنید و در عین حال از تمام شرایط بیرونی برای کمک استفاده کرده و در نهایت به ثروت می رسید.