0
02143000313

زندگی و روزگار دکتر علی اصغر جهانگیری

دکتر علی اصغر جهانگیری را بیشتر بشناسیم ؟

من امروز جوانی ۳۰ ساله با امید، با نشاط و پر انرژی روزانه بیش از ۱۲ ساعت بهکار و تلاش می پردازم؛ اصلاً باور ندارم که سنی از من گذشته است و هر روز به دنبال طرحی نو و ایدهای تازه هستم.

برای روز رفتن در تدارک شعری هستم که در نوع خود بی سابقه باشد. سوژهای که فکر مرا مشغول ساخته است شعری استکه در آن گفته خواهد شد؛ اگر این شخص در این جا خفته است در حقیقت او را محبوس ساختیم تا این همه تلاش و این همه دخالت در هرکاری نکند. او نظام طبیعت را به هم ریخته و برخلاف همنوعان خود به هر رشته و کاری سرک میکشد. معلوم نیست کشاورز است، صنعت کار است، شاعر است، نویسنده است، پس برای حفظ نظام او را حبس نمودیم.پ

اکنون که به انتهای این اقامت زمینی نزدیک می شوم کارنامهای را پشت سرگذاشتهام که آن را به قضاوت و رأی آیندگان میگذارم تا هر انسان فرزانهای دریابدکه من برای مدت اقامت خود در زمین چه انتخابی داشته ام.

آیا انتخاب مال اندوزی بهترین انتخاب است یا حضور در دلهای کسانی که همچنان مقیم این خاکند و یا در آینده مقیم آن خواهند شد.

فردا چو پیشگاه عدالت شود عیان

شرمنده آن کسی که عمل بر مجاز کرد.

پدرم حسین جهانگیری

او جوانی از روستای کندلوس بود که در سن ۷ سالگی، پدر خود را از دست داد و مادر زحمتکش و هوشمندش دو پسر و سه دختر را سرپرستی نمود.

مادر حسین جهانگیری، پسر و دختر بزرگش را به مکتب خانه میفرستد تا قرآن و سکینه خواندن و نوشتن بیاموزند. فرستادن دختر به مکتب خانه در آن روزگار، اقدامی بی سابقه و عجیب بود. به خصوص آنکه دختران حق فراگیری نوشتن را نداشتند زیرا تصور میکردندکه دختران ممکن است بدلیل عشق یا احساسی عاطفی نسبت به پسری، دست به نوشتن نامه بزنند و حیثیت و اعتبار خانواده ای را بر باد دهند. بنابراین نوشتن برای دختران ممنوع و خلاف شرع به حساب می آمد.
فقر و تنگدستی خانواده از یک سو و موج جدید اشتغال از سوی دیگر، این جوان را بر آن داشت که دست از مکتب و طلبگی برداشته و به خیل کارگران جاده چالوس ملحق شود. استعداد و بیاموزد و به دلیل حسن سنگ تراشی موجب شدکه در مدت کوتاهی حسین هوش سرشار خلق و یافتن مهارت و تجربه کافی وکاردانی و ایجاد ارتباط با مهندسین بلژیکی و آلمانی تشویق نامه های متعددی از آنها دریافت نموده و حقوق وی نیز تا روزی ۳ ریال ارتقاء یابد.
زندگی حسین جهانگیری، متحول شده بود. او چون دوران کودکی سختی را پشت سرگذاشته بود، با قناعت و صرفه جویی گذران زندگی میکرد. شبها که معماران و سنگ تراشان به عیش و نوش و قمار میپرداختند، حسین به نوشتن و خواندن رو می آورد تا سطح سواد خود را بهبود بخشد. او هرگز فراموش نکرده بود،که چگونه معماران خوش گذران با حقوق بسیار عالی به سرنوشتی سیاه و دردناک مبتلا شده بودند. حسین پس از پایان فعالیت در احداث پلهای جاده چالوس سرمایه ای به هم زده و شروع به پیمانکاری و تولید الوار و چوب و ذغال نمود. جاده چالوس، بازارهای جدیدی را به روی مردم مازندران گشود و تولید ذغال و چوب به دلیل تبدیل شده بود حاج حسین وجود تقاضا روز به روز به رونق این کار افزود و حسین که اکنون به و اکثر هم ولایتی های خود را بهکار و همکاری دعوت نموده بود، به چهرهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل شد.
اکنون که دستش به دهانش میرسید و از موقعیت اجتماعی و اقتصادی مناسبی حاج حسین برخوردار بود، به یاری هم ولایتی های خود شتافت. از کمک مالی، درمانی، ایجاد کار، ساختن مسجد و مدرسه و خدمات دیگر برای مردم دریغ نمی ورزید شرایط زندگی و امکانات مالی به او جرأت داده بودکه همسری از خانواده ای سرشناس و روحانی برگزیند. وی اگرچه با مخالفتهای بی شماری رو به رو شده بود اما با سماجت و پایمردی، سرانجام خواسته خود را به خانواده همسرش تحمیل نمود و همسر مورد علاقه اش را اختیار کرد. در آن روزگار، سه برادر همسر ایشان در تهران مصدرکارهای مهم و حساس بوده و از موقعیت اجتماعی ویژه ای برخوردار بودند.
که از اصالت و فرهنگی غنی برخوردار بود، زندگی داخلی حسین جهانگیری خانم توران حضور را متحول ساخت و این ازدواج، زمینه معاشرت و رفت و آمد با افراد و شخصیت هایی را فراهم آوردکه شاخص زمان خود بودند. همین امر، در رشد اجتماعی و پیشرفت حسین جهانگیری تأثیر به سزایی داشت. به خصوص آنکه در آن روزگار خانواده همسر او در تهران دارای اعتبار و موقعیت مناسبی بوده و این پایگاه نیز راه گشای آینده برای خانواده جهانگیری شد.
حاج حسین از معدود کسانی بود که موفق به خرید اتومبیل شده بود و به عنوان یک مدیر موفق به سهم خود در تحول زندگی مردم روستا همت گماشت. اوکه با قاطر و اسب به کندلوس می آمد، در هر سفر رادیو، چراغ زنبوری، ریش تراش باطری دار و نظایر آن را به عنوان مظاهر جدید تمدن به روستا می آورد و در میان بهت و حیرت مردم آن روزگار به نمایش میگذارد.
اقامت خانواده در تهران به منظور تحصیل فرزندان وکار و تلاش ایشان در طرح های جنگلی در شمال، او را ناچار به ازدواج مجدد نمود تا امکانات معیشتی و زندگی در شمال فراهم شود. امکانات مالی و مراجعان بی شمار هم ولایتی ها جهت برخورداری از کمک های ایشان برای درمان یا کار یکی از دلایل برای ازدواج ایشان بود که در نهایت به داشتن ۱۶ فرزند انجامیدکه به دلیل حساسیت پدر به تحصیل فرزندان همه آنها از تحصیلات دانشگاهی برخوردار هستند.

بیوگرافی دکتر علی اصغر جهانگیری از زبان خودش

در این ویدئو دکتر جهانگیری به زندگینامه خود میپردازد که توصیه میکنم ویدئوی پدر کسب و کار ایران را از دست ندهید و فرصت را غنیمت بشمارید برای یک شروع دوباره در کسب و کارتان .

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *