کارآفرین موفق
همه کسانی که می خواهند خود را از کارمند به کارآفرین موفق تبدیل کنند رویایی در ذهن دارند و می خواهند با راه انداختن کسب و کاری مستقل حرفه مورد علاقه شان را پیش گیرند و به روشی که دوست دارند پول در بیاورند. اگر شما هم راه تازه ای را شروع کرده اید و به جرگه کارآفرینان پیوسته اید، خواندن این مطلب سودمند خواهد بود.با چند سوال شروع می کنم: فکر می کنید که چقدر به تحقق آرزویتان نزدیک هستید؟ شاید هم دیگر آن شور و شوق ابتدای کار را ندارید. خب اگر این طور است فکر می کنید علت چیست؟ چه چیز باعث شده که در میانه راه تردید داشته باشید؟ آیا از شکست می ترسید؟شاید هم درباره موفقیت نگرانید؟ به نظر می رسد که دیگر آن علاقه و اشتیاق قبلی را ندارید و اصلاً علتش را هم نمی توانید بیابید.
كارآفرینان موفق نگاه نو و متفاوتی به كار و زندگیشان دارند. تفاوت آنها با كارآفرینان ناموفق ظریف اما قابل تمیز است. این تفاوتها فراتر از خواستهها و رویاهای آنهاست. این تفاوتها به عادات یا رموز نهایی برنمیگردد. تفاوت آنها به نیروی قابل سنجشی برمیگردد كه در دایره تفكر و تعقل این افراد نهفته است و موجب میشود تحولاتی در شیوه كار، زندگی و…
كارآفرینان موفق نگاه نو و متفاوتی به كار و زندگیشان دارند. تفاوت آنها با كارآفرینان ناموفق ظریف اما قابل تمیز است. این تفاوتها فراتر از خواستهها و رویاهای آنهاست. این تفاوتها به عادات یا رموز نهایی برنمیگردد. تفاوت آنها به نیروی قابل سنجشی برمیگردد كه در دایره تفكر و تعقل این افراد نهفته است و موجب میشود تحولاتی در شیوه كار، زندگی و روابط شغلی آنها پدید آید.
در این مقاله قصد داریم “ویژگی های” متمایز كننده كارآفرینان موفق را بررسی كنیم نه “عادات” آنان را. زیرا “عادات” پیش از مطالعه كردن به وجود میآیند و در اصل نیازی به مطالعه آنها نیست. از سوی دیگر، كسب عادات دیگران موجب میشود از مسیر خود دور افتید، چرا كه اینها عادات “شما” نیست.
۹ وجه تمایز كارآفرینان موفق در زیر شرح داده شده است كه با فراگیری آنها میتوانید تفاوت قابل ملاحظهای در نوع تفكر، ارزیابی و دیدگاه تان ایجاد كنید.
۱ – اجبار یا توان
وقتی میخواهید چیزی را به زور كسب كنید، باید از همه طرف متوسل به جبر شوید كه نیازمند تلاش و تقلای بسیار است. این در حالیست كه تكیه بر آنچه در توان دارید نیرویی خلق میكند كه از توناییها فراتر میرود. وقتی فرد تمام نیروهای درونی، باورها و عواطفش را هم سو میسازد احساس قدرت وتوانمندی میكند و این امر موجب میشود با صرف انرژی كمتر به اهدافش نایل گردد. به عبارتی فرد با هر قدم كه برمیدارد چندین گام جلو میافتد.
۲- تحقق وظایف یا نیل به هدف
تحقق كارها با به پایان رساندن و تمام كردن آنها همراه است و بیشتر به وظایف برمیگردد. وقتی انسان كاری را به پایان میرساند آن چیز معنا و اهمیت خود را از دست میدهد. آیا تا به حال برای تحقق كاری تلاش و كوشش كردهاید؟ اگر چنین بوده است آیا با تحقق آن احساس نكردهاید آنقدرها هم مهم نبوده است؟ این تجربه همواره با یاس همراه است. اما نیل به هدف هیچگاه پایانپذیر نیست. چرا كه با آگاهی معنوی از معنا و اهمیت كار همراه است. این دیدگاه همواره آرامش دهنده و الهامبخش است.
۳- كسب اطلاعات یا به كار بستن آنها
بدیهی است كه كسب اطلاعات تنها در صورت به كار بستن آنها ثمربخش خواهد بود. متاسفانه بسیاری از كارآفرینان و كارفرمایان ساعات زیادی را صرف مطالعه و كسب اطلاعات میكنند. اما هیچگاه آنها را به كار نمیبندند.
۴- تفكیك یا تلفیق
كارآفرینان موفق میگویند پیش از هر چیز به زندگیشان به صورت بخشهای تفكیك شده نگاه كردهاند. این افراد حتی در تجارتشان هم چنین نگاهی به خدمات، محصولات و حتی تلاشهایشان دارند. این امر باید به صورتی باشد كه كسب موفقیت در هر زمینه به پیشبرد زمینه دیگر منتج شود. برای این كار مولفهها و طرحهای گوناگون تجارتتان را بنویسید. سپس درباره اینكه فعالیت در كدام زمینه به برجستهسازی زمینه دیگر میانجامد بیاندیشید و برنامهریزی كنید.
۵- فقط كار یا كار همراه با تفریح
كار جدی و بدون تفریح تحمیلی از “باید”ها و “وظایف” است كه نتیجهای جز خستگی ندارد. با كار سخت و طاقتفرسا انسان میخواهد در مقابل چیزی ایستادگی كند. اما كار همراه با تفریح، منبع شادابی، نور،الهام و آرامش است. كارآفرینان موفق پیش از پی بردن به نحوه صحیح انجام كارها، فكر میكردند باید فقط تلاش كنند و این امر سلامتی، انرژی و شادابی را از آنان میگرفت. آنها پس از كسب نتایج ضعیف تصمیم گرفتند روش خود را تغییر دهند و آن وقت بود كه خودشان هم شگفتزده شده بودند كه “آیا واقعا اینقدر راحت میشد كارها را انجام داد”!
۶- حمایت ساختار یا كل فضای كاری
ساختارها در نحوه انجام امور نقش مهمی ایفا میكنند و حتی اگر ساختار تشكیلشده بسیار متفاوت از ساختار دیگران باشد باز هم ایرادی بر آن نیست.ساختارها روی وظایف و نتایج از پیش تعیین شده تكیه میكنند اما برخورداری از حمایت كل فضای كاری ساختار وسیعتری فراهم میآورد كه پیشرفت و ترقی را آسانتر میسازد. تفاوت این دو در اینست كه محیط برای شما كار میكند ولی برای ساختار شما باید كار كنید. حمایت فضای كاری، ساختارهای كوچكتر را از آن شما میسازد. كارآفرینان موفق معتقدند این تفاوت بسیار حائز اهمیت است. آنها با بسط ساختارهای حمایتگر به كل فضای كاری موفقیت بیشتری نصیب خود میكنند.
۷- تغییر رفتار یا تحول
تغییر رفتار سطحیتر از تحول است. این امر به ترك یا آغاز یك رفتار اشاره دارد كه ممكن است ساده یا گذرا باشد. تحول نیروی قویتری است كه در نتیجه یك تجربه به وجود میآید و به دگرگونی عمیق و درونی منجر میشود كه اغلب هویت فرد را هم دستخوش تغییر قرار میدهد و برای او دیدگاه متفاوتی به ارمغان میآورد.
لحظاتی را به یاد بیاورید كه به یكباره و ناگهان “چیزی دریافت كردهاید”. این شروع یك دگرگونی است. البته همیشه امكان برگشت به روش و رویكرد گذشته وجود دارد. اما همیشه صدایی از درون به شما خواهد گفت كه با برگشت به رویكرد نخست نمیتوانید از تواناییهای خود نهایت استفاده را بكنید. برای نمونه وقتی متوجه شوید افكار شما نتایج كارتان را تحت الشعاع قرار میدهند دیگر نمیتوانید این امر را منكر شوید و اگر گاهی از این حقیقت غفلت كنید باز هم صدایی از عمق وجودتان شما را به آن فرا میخواند.كارآفرینان موفق همواره به دنبال كشف تحولات لازم هستند تا بتوانند زندگی و كارشان را باز هم در جهت بهتری هدایت كنند.
۸- بدبینی یا خوشبینی
بدیهی به نظر میرسد كه بهتر است خوشبین بود تا بدبین. اما مسئله اینجاست كه مشكل میتوان تشخیص داد چه زمان بدبین هستیم. افرادی كه در كشاكش تجارت هستند خود را “واقعگرا” توصیف میكنند و میگویند واقعیات و حقیقت امور را میبینند.اما حقیقت این است كه آنها تنها بخشی از واقعیات را میبینند و اكثر اوقات شرایط را از آنچه كه هست بدتر جلوه میدهند.خوشبینی تنها یك طرز تفكر یا رویكرد نیست بلكه یك تعهد است كه فرد را ملزم میدارد نقطه قوت و روشن شرایط را ببیند و آنها را بارور سازد. این یك اصل معنوی و علمی است كه وقتی انسان قوای خود را بر نقاط سازنده و مثبت متمركز كند و با شور و بصیرت از آنها برای رسیدن به هدفش استفاده نماید خلاقتر و با درایتتر میشود.كارآفرینان موفق این مهارت را در خود “به حد كمال” رساندهاند.
۹- ارج نهادن به جایگاه خود یا توجه به كمبودها
خواستار شرایط بهتر بودن و بیشتر خواستن چیز بدی نیست. اما بیشتر مردم وقتی درباره خواستههایشان صحبت میكنند بر خلئی كه میان خواستهها و داشتههایشان وجود دارد تكیه میكنند. این كار موجب میشود نداشتنها از داشتنها پررنگتر شوند و یك گره كور ایجاد شود. ارج نهادن به جایگاهی كه دارید به معنای در لحظه زیستن، عشق ورزیدن به لحظه لحظه زندگی و قدر آن را دانستن است.ارج نهادن به جایگاهی كه دارید آرزوها و رویاهایتان را زیر سوال نمیبرد بلكه نیروی اعتماد و احساسات مثبت را تقویت و راه را برای نیل به خواستهها باز میكند.در آخر باید گفت تفاوت كارآفرینان موفق با دیگران در دیدگاهها، باورها و رفتارهای آنان نهفته است. بنابراین علاوه بر تغییر عملكرد باید ذهنیات درونی را هم متحول ساخت و از آن بهره برد.
شما برای موفق شدن در كارتان چه تحولاتی در خود ایجاد كردهاید؟