آنچه یک فضا را شاد میکند سلامتی آن محیط است و یکی از مهمترین ارکان سلامتی و شادی در هر فضایی «اعتماد» است. اعتمادسازی یکی از مهارتهای هوش اجتماعی است. این مهارت به مورد اعتماد بودن و اخلاقمداری در رابطه با دیگران و توانایی ایجاد اعتماد در آنها مربوط میشود.
در اینجا قصد داریم پروندهای برای مبحث اعتماد و اعتمادسازی باز کنیم تا بتوانیم کمی متفاوتتر از گذشته به این موضوع بپردازیم. در این شکل از ارائه محتوا هر هفته یک مقاله به صورت منسجم و در ارتباط مستقیم با این موضوع ارائه میکنیم. این کار باعث میشود به مرور زمان دید جامعی نسبت به موضوع کسب کنیم. امیداوریم این شیوه از ارائه محتوا برای تمام عزیزان سمینارما مفید و کاربردی باشد.
اعتماد تقریبا تمام جنبههای زندگی روزمرهی ما را تشکیل میدهد و در کارکرد سالم همهی روابط ما با دیگران مهم است. حتی ثروت ما نیز به اعتماد وابسته است. در یک مقالهی علمی آمریکایی، دکتر پاول جی زک در دانشگاه تحصیلات تکمیلی کلارمونت کشف کرد در کشورهایی که در حال توسعهی سریع هستند، اعتماد بین مردم اصلیترین عامل رشد آنها است. به گفتهی زک جوامع با سطوح پایین اعتماد، ضعیف هستند؛ ساکنان چنین کشورهایی کمتر از سرمایهگذاریهای بلندمدت که چرخهی اقتصاد را حفظ میکند استقبال میکنند؛ زیرا چنین سرمایهگذاریهایی به اعتماد متقابل بین مردم، برای کامل انجام دادن تعهداتشان بستگی دارد.
در فضای بیاعتمادی امروزه تعجبآور نیست که باوجود گرایش طبیعی افراد به اعتماد، شاهد کاهش اعتماد در بین روابط رهبران سیاسی و سازمانهای تجاری هستیم. شاخص اعتماد سنجی ادلمن برای سال ۲۰۰۹ نشان داد که تقریبا دو نفر از هر سه بزرگسال که در ۲۰ کشور مورد نظرسنجی قرار گرفته بودند، در حال حاضر کمتر از یک سال پیش به مدیران شرکتها اعتماد داشتند. مطالعهای در سال ۲۰۰۴ توسط تاور های پرین نشان میدهد که تنها ۴۴ درصد از کارمندان جدید (آنهایی که کمتر از ۵۰۰۰۰ دلار درآمد سالیانه دارند) به کارفرمایان خود اعتماد میکنند تا حقیقت را به آنها بگویند. این یک وضعیت هشداردهنده است، بهخصوص در این زمان که همهی تلاشها و نگرانیها در خصوص ایجاد ارتباطات سالم میان رهبران و کارمندان است.
اگر چه ما با بحران اعتماد مواجه شدهایم و در مثالهای فراوانی با مدیرانی که سر کارمندان، مشتریان و سهامدارانشان کلاه گذاشتهاند روبهرو هستیم، اما میتوان اعتقاد داشت که اکثریت رهبران کسب و کار در مسیر صداقت قدم برمیدارند. در حقیقت این برای مدیران صادق آزاردهنده است که بازخوردهای بیاعتمادی از کارمندانشان دریافت کنند. اما قابل اعتماد بودن در نظر هر فرد به معیارهای آن فرد وابسته است. به بیان دیگر به مثال مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد، بیاعتماد شدن بهشدت به بیاعتمادیهای قبلی وابسته است. در واقع مردم این روزها معمولا به مدیران و رهبران اعتماد ندارند مگر اینکه خلافش ثابت شود. اعتمادسازی نیازمند زمان تلاش و وفاداری است.
[yt_heading style=”modern-1-orange” align=”right” heading=”h3″ color=”#A5A8E8″ width=”100″ size=”16″ margin=”20″ ] اعتماد چیست؟ [/yt_heading]
اعتماد یعنی:
– اجازه دهید دیگران از احساسات، هیجانات و واكنش های شما آگاه شوند. مطمئن باشید كه آن ها به شما احترام می گذارند و از شما سوء استفاده نمی كنند.
– احساسات و افكار درونی خود را با دیگران با این باور در میان بگذارید كه آن ها رازدار شما هستند.
– به دیگران اطمینان كنید تا این كه پشتیبان و مددرسان شما باشند، حتی اگر شما نقاب “نیرومندی” را از چهره تان بردارید و نقاط ضعف خود را نشان دهید. این تصور را داشته باشید كه دیگران به عمد به شما آسیب نمی رسانند یا بدرفتاری نمی كنند، حتی اگر در این مورد دچار اشتباه می شوید.
– با احساس پذیرش درونی دیگران، می توانید با امنیت و آسودگی خاطر رازهایتان را با آنها در میان بگذارید.
– این احساس خوبی است كه هیچ چیزی پیوند بین شما و دیگری را از هم نمی گسلد.
– به دیگران اجازه دهید به زندگی شما وارد شوند تا شما بتوانید بر مبنای درك احترام متقابل و دغدغه ی یاری به دیگران ارتباط مستقل و بالنده بنا كنید.
– پیوند بین ارتباطات این امكان را فراهم می آورد تا برای تحقق خودتان به دیگری نیازمند شوید.
– پذیرا باشید، بگذارید دیگران با پیشینه، مشكلات، دغدغه ها و اشتباهات شما آشنا باشند؛ با این اطمینان كه آن ها شما را به خاطر مشكلات طرد نخواهند كرد.
– قرار دادن خودتان به جای دیگران باعث می شود تا آن ها با صداقت، انصاف و پذیرش با شما رفتار كنند.
[yt_heading style=”modern-1-orange” align=”right” heading=”h3″ color=”#A5A8E8″ width=”100″ size=”16″ margin=”20″ ] چرا مردم در اعتماد كردن به دیگران دچار مشكل هستند؟ [/yt_heading]
در صورتی مردم در اعتماد كردن به دیگران مشكل دارند كه حائز موارد زیر باشند:
– تجربه های بسیار در بدرفتاری جسمانی و یا هیجانی و یا نادیده انگاشته شدن از سوی دیگران.
– به طور مزمنی برای احساسات یا باورهایشان خود را خوار و خفیف بدانند.
– در گذشته از نظر هیجانی آسیب دیده اند و مایل نیستند مجدداً در آینده خود را به مخاطره اندازند.
– در گذشته ارتباطات تلخی داشته اند كه در آن خوار و خفیف شده اند، به خوبی درك نشده و یا نادیده انگاشته شده اند.
– مرگ عزیزی و تجربه فقدان. این فقدان می تواند چنان اندوه و سوگی حل نشدنی بیافریند كه شخص نتواند دیگران را پذیرا شود و آغوش خود را روی دیگران باز كند، زیرا می ترسد كه آن ها با مرگ یا ترك او، باز تنهایی را برایش به ارمغان آورند.
– تجربه تلخ و خصمانه، متاركه و پایان بخشیدن به ارتباط زناشویی. آن ها ممكن است بر این باور باشند كه دیگر نمی توانند ارتباطی تازه و متعهدانه با كس دیگری برقرار كنند.
– بزرگ شدن یا زندگی در محیطی كه از نظر هیجانی غیر قابل پیش بینی و خصمانه است.
– از دست دادن دیگران و در پی آن ابتلا به رنجی سنگین.
– حتی در صورتی كه دیگران سرانجام به رفتار ناخوشایند خود پی ببرند و مسئولیت تغییر رفتار خود را بپذیرند، شخص می ترسد مبادا اگر دیگران شمشیر خود را غلاف كنند، باز درد و رنج به سراغ آن ها بیاید.
– عزت نفس نازل، با چنین سطحی از عزت نفس آن ها باور ندارند كه شایسته توجه، مراقبت و علاقه دیگری هستند. آن ها حتی در اعتماد كردن به رفتارهای مثبت، سالم و یاری دهنده افراد صادق و بی ریا دشواری دارند.
– تجربه مورد اذیت و آزار قرار گرفتن در زندگی، آنها به خاطر ترس از آزار و اذیت دوباره مایل به اعتماد كردن به مردم، موقعیت ها یا موسسات نیستند.
[yt_heading style=”modern-1-orange” align=”right” heading=”h3″ color=”#A5A8E8″ width=”100″ size=”16″ margin=”20″ ] برخی از باورهای افرادی كه در اعتماد كردن مشكل دارند، چیست؟ [/yt_heading]
من در گذشته بیش از حد آسیب دیده ام و چه الان یا چه در آینده خودم را در موقعیت آسیب قرار نمی دهم.
– به هیچكس نمی توان اعتماد كرد.
– مردم هر چه بخواهند از تو در می آورند، پس برای زنده ماندن از آن ها دوری كن!
– به محض این كه شما سپر حفاظتی خود را بر زمین بگذارید، مجدداً دیگران علیه شما اقدام می كنند!
– شما همواره از سوی كسی كه دوستش دارید، ضربه می خورید!
– من برای كسی محترم شمرده نمی شوم.
– همه مردان (یا زنان) فریبكارند و هرگز نمی توان به آن ها اعتماد كرد!
– هر كس می خواهد چیزی از من عایدش شود.
– من هرگز در یافتن دوست موفق نبوده ام، پس چرا باید دوباره امتحان كنم؟!
– به محض این كه شما متوجه و پذیرای كسی می شوید، آن ها همواره شما را ترك می كنند.
– ازدواج جز افسوس و دریغ نیست!
– مگر می توان پیوندی همیشگی داشت!
– شما هرگز سپر حفاظتی خود را بر زمین نگذارید، چون درهای دوزخ روی شما گشوده خواهد شد.
– اگر من بپذیریم و باور كنم كه شما واقعاً تغییر كرده اید و دفاع هایم را به كناری بگذارم؛ مطمئنم به محض این كه اوضاع تغییر كرد، شما به من آسیب وارد خواهید كرد!
– چیزی به نام تغییر رفتار وجود ندارد؛ بلكه فقط دیگران شما را فریب می دهند تا شما هم راه آن ها را در پیش بگیرید.
– بهتر است بقیه عمرم را تنها زندگی كنم، تا این كه خود را در خطر آسیب دیدن قرار دهم!
– من دیگر اجازه نخواهم داد از احساسات صادقانه من آگاه شوی، چون در صورت پذیرفتن تو، می ترسم از آن ها بر علیه من استفاده كنی و به من آسیب رسانی!
پایان گام اول
منتظر گام های بعدی اعتمادسازی باشید
[yt_heading style=”modern-1-orange” align=”right” heading=”h3″ color=”#A5A8E8″ width=”100″ size=”16″ margin=”20″ ] مطالب مرتبط: [/yt_heading]
نقشه راه اعتمادسازی: اعتماد چیست؟ (گام اول)
نقشه راه اعتمادسازی: بنا کردن اعتماد (گام دوم)
نقشه راه اعتمادسازی: اعتمادسازی در تیم های مجازی (گام سوم)
منبع: سمینارما