افکار شما توانایی های شما را فراتر از محدوده طبیعی می برد
در پژوهش هایی جداگانه مشاهده شده است که می توان با تلقین این موضوع که افراد پاسخ یک پرسش را میدانند (فلاش زدن سریع یک زنجیره نامفهوم عدد و گفتن اینکه شما پاسخ را به صورت ناخودآگاه در این پرسش دریافت کرده اید در گروه آزمایش) نتایج بهتری در آزمون می گیرند.
همچنین وقتی افراد در کاکپیت شبیه ساز هواپیما قرار میگیرند، در آزمون بینایی نمره بهتری کسب می کنند (گروه کنترل، در همان کاکپیت که فعال نبود و لباس خلبانی هم نپوشیده بودند بهبود نداشتند. همچنین برای اثر تشویق هم یک گروه کنترل دیگر داشتند در آزمون). یک پژوهش جالب دیگر، نشان داد با کوچک کردن ردیف حروف آزمون بینایی، افراد به این دلیل که فکر می کنند دو سوم بالایی هر چارت را بایستی بتوانند بخوانند، بهتر از گروه کنترل عمل می کنند.
همه این رفتارها نشان می دهد که مغز انسان توانایی آماده کردن بدن را دارد. در پژوهشی دیگر به نظافتچی های هتل که میزان فعالیت فیزیکی شان در طول کار تمیز کردن اتاق ها، معادل توصیه های انجمن جراحان امریکا برای فعالین ۳۰ دقیقه ای روزانه است، ابتدا نظرات شان را پرسیدند. اکثریت شان فکر می کردند به قدر کافی فعالیت ورزشی ندارند. اما وقتی به گروه آزمایش گفتند که این مقدار فعالیت، مطابق توصیه های پزشکی است، در طول چهار هفته، وزن کم کردند، چربی خون شان پایین آمد و حتی فشار خون شان طبیعی تر شد. این اتفاق در گروه کنترل که از چنین اطلاعاتی بی بهره بودند دیده نشد. اینها همه نشانه های فرآیندی است که مغز طی می کند تا بدن را آماده بکند. در محدوده پزشکی،اثری به نام دارونما (پلاسیبو) وجود دارد که به خوبی شناخته شده است. در صورتی که مغز بداند یک اثر دارویی قرار است از یک دارو کسب بشود، آن اثر را در بدن تولید می کند، فارغ از اینکه دارو اصلا به بدن رسیده باشد یا نه.
مثلا یک گروه با تزریق ابتدایی دارو و گفتن این موضوع به بیماران که دارو اضطراب را کنترل می کند، در بار بعدی تنها آب نمک تزریق کردند و همان اثرات را مشاهده کردند چون بیمار تصور می کرد دارو دریافت کرده. شگفت انگیز تر این است که اثرات دارونما، حتی در سطح بیوشیمیایی هم قابل رویت است: نماینده های فعالیت بیماری همچون هورمون ها، با مصرف دارونما واقعا کم و زیاد می شوند. اینها همه یادگار پیشینه فرگشتی انسان است. وقتی کوچکترین شواهدی به مغز مخابره می شد که در معرض خطر یک شکارچی است، مغز نیاز داشت بدن را برای چیزهایی که با بقا سازگارتر است آماده بکند.
پژوهش های دیگر نشان داده است که ما توانایی هایمان از جمله خلاقیت را می توانیم کنترل بکنیم. مثلا کسانی که انعطاف فکری دارند و این انعطاف را دایما حفظ می کنند خلاق تر هستند. بروی هم رفته این پژوهش ها نشان می دهد ما توانایی هایی فراتر از آنچه فکر می کنیم داریم و صرفا فکر کردن به این توانایی ها، آنها را بهبود می بخشد.