ترس و عدم ریسک پذیری، بوروکراسی، گریز از تعارض و… موجب تردید در تصمیم گیری توسط مدیران شرکتها شده و موفقیت کاری را به خطر میاندازد در صورتی که برای پیشرفت کاری لازم است سرعت انتخاب و تصمیم گیری خود را بالا ببرید.
در لحظه تصمیم گیری، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، تصمیم درست است، انتخاب بعدی یک تصمیم اشتباه است و بدترین کاری که میتوانید انجام دهید، هیچ کاری انجام ندادن است. این یک پیام کلیدی مخصوصا برای شرکتها و محیطهای کاری است؛ چرا که مدیران در سراسر جهان هر روز تصمیماتی میگیرند که به طور مستقیم بر کارکنان، مشتریان و بازار تاثیر میگذارد. تردید در تصمیم گیری در چنین زمانهایی میتواند باعث از دست رفتن فرصتهای زیادی شود.
توانایی انتخاب مسیر درست در زمان مناسب، یک مهارت است که میتوان آن را از طریق آموزش و پیروی از یک سری قوانین خاص پرورش داد. این مقاله را بخوانید تا متوجه شوید: چرا موقع تصمیمات شغلی و تجاری تردید میکنیم، تاثیر تردید در تصمیم گیری چیست و چگونه میتوان تصمیم گیریهای تجاری موثر گرفت.
چرا ما هنگام تصمیم گیری در مورد کسب و کار خود تردید میکنیم؟
۱- موقعیت بالا
پیتر دراکر (Peter F. Drucker) مفسر و نویسنده مجله کسب و کار هاروارد معتقد است بسیاری از مدیران به خاطر موقعیتشان به عنوان سرپرست شرکت به تصمیم گیریهای مهم رسیدگی نمیکنند. دراکر دریافت که بسیاری از مدیران، به جای درگیر شدن و حل یک مشکل در سطوح پایین، به اتخاذ رویکردهای کلی و استراتژیک روی میآورند. در نتیجه، درگیر متغیرهایی میشوند که در نهایت منجر به تفکر غلط و تصمیم گیری ضعیف میشود.
۲- ترس
بسیاری از رهبران تجاری در سرکوب احساسات بسیار خوب هستند. در حالی که این محافظه کاری میتواند در برخی از ظرفیتها و موقعیتها با اهمیت باشد، اما تفکر بیش از حد در رابطه با ریسکهای شغلی و نتایج آن مانع تصمیم گیری سریع میشود. در نظر گرفتن برخی از المانهای منطقی، عاقلانه است، اما از نظر راویین گاندی (Ravin Gandhi) کارآفرین و سرمایه گذار، شانس برد با کسانی است که فقط انجام میدهند بدون آنکه منتظر رسیدن زمان مناسبی باشند که در واقع هرگز وجود ندارد. او ادعا میکند که هزینه ترسی که شما در خودتان بوجود میآورید بسیار بیشتر از هزینه فرصتی است که فکرمیکنید دارید از دستش میدهید.
۳- جنگل بوروکراتیک
طبق نظر ران اشکنس (Ron Ashkenas)، ذهنیت گروهی یک مانع عمده در تصمیم گیری خوب و یکی از عوامل تردید در تصمیم گیری است. جلسات، کمیتهها، سخنرانیها، ایمیلها که به نظر تعیین کننده میرسند، اما میتوانند تبدیل به یک جنگلی از ساز و برگهای بیهوده شده که در واقع مانع تصمیم گیری روشن و سریع میشوند.
۴- فرار از تعارض و درگیری
در زیر این طوفان بوروکراسی، بین اعضای جلسات جریان پنهانی از عدم علاقه به درگیری و تعارض وجود دارد. اغلب اوقات، شما میتوانید این تظاهر به همدلی و توافق را درک کنید، این تظاهر به توافق اغلب توسط افرادی نشان داده میشود که پیش از این در پیگیری نظر و تصمیمشان که در وهله اول توسط دیگران مورد توجه واقع نشده، شکست خوردهاند؛ و این میتواند به گرفتن تصمیمات ضعیف از طرف گروه منجر شود.
۵- نشناختن گردانندگان بازار
پژوهش انجام شده توسط EY نشان میدهد که دانش ضعیف میتواند مانع تصمیم گیری شود. اگر مدیران با فشار ارزشهای نیروهای گرداننده بازار آشنا نباشند، ممکن است در پیوند استراتژی، تخصیص منابع، برنامه ریزی و گزارش دادن موفق نشوند و تکیه زیاد بر روی غریزه و تجزیه و تحلیل گذرا، موجب هدر رفتن زمان و تردید در تصمیم گیری میشود.
۶- فشار
شرکتهایی که تحت فشار قرار دارند تا کارایی گذشته خودشان را حفظ کنند، منابعی از تصمیم گیریهای آهسته و ناکارآمد هستند. همان مطالعه EY نشان میدهد که در سفارشات جدید مارکهای تجاری، دو سوم شرکتهای تولید کننده محصولات مصرفی احساس میکنند که تحت فشار هستند تا مدلهای عملیاتی خود را دوباره ارزیابی کنند و تقریبا سه چهارم معتقدند تغییرات قابل توجه تا جایی لازم است که حاشیههای امن گذشته شرکت حفظ شود.
چگونه میتوان تصمیم گیریهای موثر داشت؟
عوامل متفاوتی در این زمینه وجود دارد. تردید در تصمیم گیری آثار منفی را بر هزینه ها، بهره وری و خدمات مشتری گذاشته و موجب به خطر انداختن چابکی شرکت میشود. پس مدیران چگونه میتوانند سرعت انتخاب و تصمیم گیریهای خود را بهبود ببخشند؟
۱- تجزیه و تحلیل بهتر دادهها
یک کسب و کار خاص احتمالا آن ارزشهایی را که باید برای حرکت رو به جلو در نظر داشته باشد را میشناسد، اما مطالعات EY نشان میدهد که تعداد کمی از شرکتها به نقطهای نزدیک به پتانسیل خود میرسند، آن هم زمانی که بتوانند طیف وسیعی از ابعادی که فرمان حرکت بازار را در دست دارد و بر روی تجارت آنان تاثیرگذار است را مورد بررسی و نظارت قرار دهند؛ و برای تبدیل این اطلاعات به بینش استراتژیک باید بتوانند بازار، رقیب، فشارهای مالی و نیروهای عملیاتی با اهمیت را شناسایی کنند. سپس باید این عوامل را در ارتباط با هم مورد بررسی قرار داد تا بتوان به معیارهایی برای تصمیم گیری در رابطه با مسائلی مانند سهم بازار، درآمد یا حاشیه تولید دست یافت. بنابراین، تحلیل دقیق دادهها بینش تصمیم گیری را تبدیل به یک فرایند استاندارد، قابل تکرار و یکپارچه در سراسر کسب و کار تبدیل میکند.
۲- تجربه مدیریتی
رهبران خوب میدانند که بین تصمیم گیری واقعی و سر و صداهای ظاهری که دور و بر تصمیماتی که به نتیجهای نمیرسد را احاطه کرده است، تفاوت وجود دارد. مدیران موثر میدانند که در صورتی یک تصمیم به کار تبدیل میشود، که با قصد و نیت درست همراه باشد. کسانی که در ردههای بالاتر هستند باید به کسانی که در پایین سلسله مراتب قرار دارند نزدیک شده تا ببینید که آیا این تصمیماتشان منجر به حرکت رو به جلو میشود یا صرفا باعث اتلاف وقت در سازمان شده است.
۳- تمرین
تنها تمرین باعث میشود مدیران بتوانند تصمیماتی بی نقص بگیرند. گایل ابوت (Gayle Abbott)، رئیس ستاد هماهنگی استراتژیک، استراتژی چهار نقطهای زیر را یکی از روشهای بهتر شدن تصمیمات مدیران میداند:
مشکلات را شناسایی کنید
راه حلهای ممکن را تحلیل کنید
احتمالاتی که شما را به هدفتان نزدیکتر میکند را ارزیابی کنید
تصمیم گیری کنید
این فرآیند ممکن است چندین سال طول بکشد، مدیران باید به خاطر داشته باشند که تصمیمات آنهاست که منجر به پیشرفتشان میشود. چشم پوشی از میزان آزمون و خطاهایی که موجب تقویت مهارت تصمیم گیری فردی موفقیت آمیز میشود آسان است. علاوه بر این، در حالی که هر مدیر اجرایی در مسیر رو به بالا دچار اشتباهاتی میشود، اما همین اشتباهات تمرینی است در اصلاح و ادامه فعالیت. در نهایت، باید ریسک کرد، اما تنها زمانی که تمام اطلاعات و منابع جمع شدهاند و بهترین فرصت ممکن برای انتخاب درست ایجاد شده باشد.
۴- ماتریس تصمیم گیری
ماتریس تصمیم گیری یک جدول است که به ارزیابی گزینههای ممکن در اتخاذ یک تصمیم کمک میکند و میتواند به رهبران در ارزیابی و سازماندهی تمام گزینههای انتخابی کمک کند. این ابزارها مخصوصا زمانی مفید هستند که هیچ مسیر مشخصی وجود ندارد. ماتریس تصمیم گیری با در نظر گرفتن فرایند تصمیم گیری همه عوامل مربوط به رسیدن به نتیجه نهایی را با هم مقایسه میکند. برنامههای LaunchExcel، Mindtools و iSixSigma هر یک شکلی از قالبهای ماتریس مفید را ارائه میدهند که میتوانند در فرآیند اولویت بندی انتخابها به شما کمک کنند.
نتیجه
تردید در تصمیم گیری و تصمیم گیریهای ضعیف در سطح اجرایی یک ایراد اساسی است و پیامدهای منفی مانند تعلل و طفره رفتن اعضای تیم کاری و خستگی سرگروههای آنها را به دنبال دارد، و به راحتی میتواند مسیر کلی حرکت شرکت را در معرض خطر قرار دهد. هیچ شرکتی نباید فرایند تصمیم گیری را نادیده بگیرد و اگر بتواند در مسیر بهبود تصمیم گیریهای خود گام بردارد قطعا به نتایجی بزرگ، واقعی و قابل اندازه گیری میرسد که در تمام سطوح شرکت تاثیر مثبت خواهد گذاشت.
منبع: مجله خبری ستاره