0
02143000313

دلایل اصلی جدایی و خیانت

آمارها و گزارش های روانشناسان و دادگاه های خانواده نشان می دهد در دهه گذشته گرایش به خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است. روانشناسان و متخصصان، از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل انگاری همسر، هوسرانی، عقده های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی خطر شمردن خیانت، زیاده خواهی و تنوع طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر می دانند. اکنون با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم. در زمینه دلایل، نقش جامعه، انواع خیانت و عکس العمل همسران نسبت به این ناهنجاری اخلاقی با دکتر محمد کاظم عاطف وحید، روانشناس و عضو هیئت علمی انستیتو روانپزشکی تهران گفتگو کرده ایم.

دلایل اصلی جدایی و خیانت

☑ آیا می توان به بهبود اوضاع و ترمیم رابطه آسیب دیده از خیانت همسر، امیدوار بود یا خیر؟!

☑ وقتی رابطه ای با خیانت یکی از زوجین به سراشیبی می افتد، این پرسش مطرح می شود که آیا می توان به بهبود اوضاع رابطه آسیب دیده از خیانت همسر، امیدوار بود یا خیر!

☑ چگونه قادر به بهبود این شرایط دردناک و ناراحت کننده خواهیم بود؟

☑ حتی در صورت بهبودی آیا با خاطرات خیانت همسر و بی وفایی او می توانیم به زندگی مشترک خود ادامه دهیم؟

☑ آیا با وجود وقوع خیانت همسر ، می توان بار دیگر اعتماد از دست رفته را بازگرداند و مجدداً عاشق یکدیگر شد؟

 

بله اگر به عنوان شخصی که از همسر خود خیانت دیده، گریه و زاری و حس انتقام و تنفر را موقتاً تعطیل کنید و فکر طلاق و جدایی را از سر خود دور کنید و یا به عنوان کسی که به همسر خود خیانت کرده ، قبل از اتخاذ هر تصمیم عجولانه ای برای بودن با شخص جدیدی که به او علاقه مند شده اید، تحت نظارت یک متخصص درمان خیانت های زناشویی به ترمیم رابطه خود بپردازید، قطعاً قادر خواهید بود زندگی خود را نجات دهید و بار دیگر عشق و وفاداری را به رابطه مشترکتان بازگردانید. زیرا دانش و تجربیات من و سایر محققین مهارتهای زندگی ثابت کرده است که علت اصلی تمایل به جدایی و طلاق زن یا مردی که مورد خیانت واقع شده است ، موضوع خیانت و بی وفایی نیست ، بلکه او در واقع می خواهد از درد و رنج حاصل از اشتباهات خود و همسرش فرار کند .

 

قطعاً شما هم شنیده اید که یکی از دلایل اصلی طلاق در بسیاری از جوامع و بخصوص کشور ما مسائل جنسی است . مردی را تصور کنید که چند روزی است با همسر خود رابطه جنسی نداشته و حال تصمیم گرفته است تا امشب به نیاز جنسی خود پاسخ دهد. مرد بدون آنکه از همسر خود سوال کند که آیا آمادگی برقراری رابطه جنسی را دارد؟ و یا اینکه از ارتباط جنسی با او لذت می برد یا خیر؟ به همسرش نزدیک می شود و چون صرفاً به نیاز خود می اندیشد و از نحوه انجام رابطه صحیح نیز بی اطلاع است، در زمان کوتاهی ارضاء شده و به رابطه جنسی خود با زن خاتمه می دهد. مرد بدون توجه به نیازهای روحی و عاطفی همسرش مدتهاست دارد به همین منوال اشتباه با او ارتباط جنسی برقرار می کند و بقدری در افکار روزمره خویش غرق شده است که نمی داند همسرش یک سال است که از نظر روحی و جنسی ارضاء نشده است و به شدت به یک رابطه جنسی سرشار از حس عاطفی خوب نیاز دارد.

 

حال از دیدگاه شما ، زن در چنین شرایطی چه باید بکند؟

شاید بگویید اگر زن خوب و متعهدی باشد باید به زندگی اش پایبند بوده و چنین شرایطی را تحمل کند. اما آن زن هراندازه هم که از نظر دینی و اعتقادی پایبند و متعهد باشد بالاخره به نقطه ای خواهد رسید که کاسه صبرش لبریز خواهد شد. اغلب با زنانی مواجه شده ام که در چنین شرایطی دست به خیانت زده و یا در صدد  خودکشی برآمده اند. گروهی نیز دچار افسردگی و یا سایر اختلالات روحی و روانی شده اند که قطعاً چنین وضعیتی در رابطه آنها با همسر و فرزندانشان اثر منفی و جبران ناپذیری خواهد داشت.

 

مثال فوق ماجرای یکی از مراجعین من بود. آن زن می گفت: دیگر نمی توانستم تحمل کنم . یک سال بود که ارضاء نشده بودم و از طرفی نحوه ارتباط جنسی همسرم و بلافاصله ارضاء شدن و برخواستن او مرا به شدت آزار می داد و احساس می کردم من تنها برده جنسی او هستم و او فقط بخودش فکر می کند.

 

زن تصمیم می گیرد بجای آنکه همان زمان مشکلش را با یک مشاور خانواده درمیان بگذارد خودش دست بکار شود و از طریق شبکه های اجتماعی در اینترنت با مردی دوست شده و بعد از مدت کوتاهی با او رابطه جنسی برقرار می کند و این سرآغاز خیانت او به همسرش و برهم خوردن تعادل زندگی مشترکشان می شود.

 

حال مرد خانه که از ماجرا مطلع شده است زن را به شدت کتک زده و تقاضای طلاق می کند . در واقع مرد به علت خیانت زن نیست که می خواهد از او جدا شود بلکه او دارد از خودش فرار می کند. مرد هنوز متوجه نشده است که خودش مقدمات خیانت زن را فراهم کرده است او باید از مدت ها پیش برای جلوگیری از این خیانت، فکری اساسی می کرد، اما چون این کار زن با هیچ یک از معیارهای اعتقادی و تعصبات مردانه مرد جور در نمی آید لذا آن آقا تصمیم می گیرد همسرش را تنبیه کرده و تقاضای طلاق کند. زن هم که به شدت احساس گناه و درماندگی می کند ، تصمیم می گیرد برای حل مشکلش به یک مشاور مراجعه کند.

 

از آن خانم پرسیدم چرا در مورد کیفیت برقراری ارتباط جنسی با همسرتان گفت و گو نکردید؟

ایشان پاسخ دادند : “همسرم در موضوعات ابتدایی و ساده به من اجازه انتقاد یا اظهار نظر نمی داد و بسیار مستبدانه با مسائل برخورد می کرد، حال چه برسد به اینکه من جرأت طرح موضوع به این مهمی را داشته باشم. از طرفی هم می دانستم که او با فرض گوش دادن به حرفهایم ، زیر بار مشکلش نمی رود و مرا مقصر می داند.”

 

پر واضح است که  اگر مرد ، فضایی را فراهم می کرد که زن در کمال امنیت و آرامش روحی بتواند مشکلات خود را با او در میان بگذارد و نیز می پذیرفت که رفتار جنسی اش را باید اصلاح کند، دیگر دلیلی برای خیانت زن وجود نداشت . مرد خیانت دیده در واقع می خواهد از درد و رنج حاصل از اشتباهات خود و همسرش فرار کند.

 

حال شما هم با من موافق هستید که چرا عرض کردم علت جدایی زوجین بعد از خیانت زناشویی موضوع خیانت و بی وفایی نیست. به همین علت است که امروزه مشاورین و متخصصین حوزه روابط خانوادگی بجای ارائه پیشنهاد طلاق ، سعی بر ترمیم روابط آسیب دیده از خیانت یکی از همسران دارند.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *